اندی سرکیس در 20 آپریل سال 1964 در انگلستان دیده بر جهان گشود. پدر اندی پزشکی بود که دائما در حال سفر بین لندن و عراق بود به همین دلیل اندی در ده سال ابتدایی زندگی اش دائماً بین بغداد و لندن در سفر بود.
مادرِ وی نیز که یک آموزگار بود، فرصت زیادی برای رسیدگی به فرزندانش نداشت و به همین دلیل اندی و خواهر و برادرانش توسط پرستاران خصوصی بزرگ شدند . اندی در دوران نوجوانی علاقه شدید خود را به دنیای نقاشی و جلوه های ویژه نشان داد و در دانشگاه لنکستر انگلستان نیز در رشته هنرهای تجسمی به تحصیل و فراگیری علم پرداخت.
سرکیس در دوران دانشگاه همچنین علاقه زیادی به دنیای نمایش پیدا کرد و به طراحی صحنه پرداخت اما پس از مدتی بصورت اتفاقی به عنوان بازیگر در نمایشی ظاهر شد و از آن پس علاقه اش به بازیگری نیز رنگ بیشتری به خود گرفت. سرکیس در سالهای بعد بازیگری تئاتر را ادامه داد و این در حالی بود که در تمام این سالها کمترین میزان دستمزد را از این راه بدست می آورد تا اینکه در سال 1987 موفق شد به تلویزیون راه پیدا کند و در چند مجموعه تلویزیونی بزرگ بریتانیایی ایفای نقش کند.
«اندی سرکیس» (Andy Serkis) در میان تمام بازیگران دنیای سینما و تلویزیون یک مورد استثنایی و عجیب وغریب است. این بازیگر بریتانیایی بیش از آن که به دلیل حضور در فیلم ها و نقش های مختلف در یادها مانده باشد به خاطر خلق شخصیت های کامپیوتری شهرت یافته است. اندی سرکیس همان بازیگر «گالوم» در «ارباب حلقه ها»، «کینگ کونگ»، «کاپیتان هادوک» در «ماجراهای تن تن» و در نهایت «سزارِ» در «سیاره میمون ها» است. تمام این نقش های خارق العاده را او به سرانجام رسانده است البته اشتباه نکنید؛ این شخصیت ها نه پویانمایی و نه به طور کامل کامپیوتری هستند و نقش سرکیس خیلی بیش از صداپیشگی برای آن هاست. در این روش که به آن Performance Capture یا «موشن کپچر» گفته می شود بازیگر با پوشیدن لباسی خاص جلوی دوربین مانند دیگر بازیگرها دیالوگ ها را ادا و نقش را اجرا می کند. لباس مخصوصی که بازیگر به تن دارد می تواند تمام حرکات او را به کامپیوترها منتقل کند. در این روش بازیگر باید علاوه بر اجرای حرکات جسمی-بدنی خاص، احساسات و کنش های عاطفی ویژه نقش را نیز از خود بروز دهد و این درست همان نکته ای است که اندی سرکیس در آن توانایی زیادی دارد. برای مثال یکی از بهترین لحظات سرکیس در نقش «سزار» مربوط به صحنه هایی است که او تنهاست یا با کمترین جنب وجوشی با نگاه خود مخاطبان را تحت تأثیر قرار می دهد. این نگاه را نمی توان با کمک فناوری های پیشرفته ایجاد کرد و به همین دلیل است که بزرگ ترین کارگردان های سینما برای چنین نقش هایی از اندی سرکیس استفاده می کنند
.سرکیسِ کارگردان
سرکیس دوست داشته در دنیای هنر دنبال نقاشی برود و نقاش شود اما مسیر کاری او را وارد دنیای سینما کرده است. اما بازیگری تئاتر و سینما و به خصوص «موشن کپچر» تنها توانایی او نیست. سرکیس در سال 2006 برای بازی در نقش یک قاتل سریالی در فیلم «لانگ فورد» توانست جایزه گلدن گلوب را از آن خود کند. علاوه بر این و در کنار بازیگری، سرکیس در فعالیت های پشت دوربین هم کارنامه قابل قبولی دارد. بخش هایی از «هابیت» به پیشنهاد پیتر جکسون توسط سرکیس کارگردانی شد که نتیجه مطلوبی به همراه داشت.
فیلم «نفس کشیدن» اولین فیلمی است که به کارگردانی سرکیس به نمایش درآمده است، فیلمی که کیلومترها با موشن کپچر فاصله دارد و یک درام زندگی نامه ای را روایت می کند. در راستای تخصص سرکیس، سال آینده کتاب جنگل به کارگردانی خود او نمایش داده خواهد شد که احتمالاً باید در میان نسخه های متفاوت و متنوع کتاب جنگل جایگاه ویژه ای را برای آن در نظر گرفت.
کاری که سرکیس انجام می دهد شاید پیش نمایشی از آینده سینما باشد، جایی که می توان با استفاده و تلفیق هنر و فناوری هر شخصیتی را خلق کرد و خیلی راحت تر از آن چه اکنون رخ می دهد کلاسیک های قدیمی را دوباره بازسازی کرد. آن هم با همان بازیگران و با همان فضاسازی ها و مکان ها. در زیر بخشی از مصاحبه های سرکیس درباره مهم ترین نقش هایی که بازی کرده را می خوانید
برای بازی در نقش گالوم در ارباب حلقه ها:
وقتی این نقش را قبول کردم ریسک آن را دوست داشتم. اول فکر می کردم قرار است صدای یک شخصیت کامپیوتری باشم که برایم چندان جذابیت نداشت اما وقتی با پیتر جکسون ملاقات کردم او به من گفت که بازیگری می خواهیم که نقش بازی کند و برای شخصیت تصمیم گیری کند.
برای بازی در نقش کینگ کونگ:
درباره ریشه شخصیتی کونگ در رفتارهای گوریل ها احساس کمبود اطلاعات می کردم، به همین دلیل مدتی را در باغ وحش لندن و در کنار چهار گوریل گذراندم، سپس به روآندا در آفریقا رفتم تا زندگی آن ها در محیط طبیعی را مشاهده کنم. متوجه شدم که گوریل ها با وجود شباهت های بسیاری که با ما دارند موجوداتی منزوی هستند. همه این ها شخصیت و کاراکتر کونگ را تشکیل داد
.
برای بازی در نقش کاپیتان هادوک در تن تن:
همان گروهی که میمون ها را [در سیاره میمون ها] به این اندازه واقعی درست کرده، آن سبک را در تن تن به وجود آورد. استیون [اسپیلبرگ] کارگردان فیلم می خواست هر دو جهان را داشته باشد تا مخاطب فضایی را که هرژه [خالق شخصیت تن تن] خلق کرده است ببیند و حس کند و در بازی ها نیز احساسی واقعی وجود داشته باشد. فناوری به بازیگرها این اجازه را می دهد تا وارد این جهان ها شوند. حرکات کاپیتان هادوک، حالت چهره، خلق وخو و تمام چیزهایی که آن شخصیت را خلق می کند توسط بازیگر ایجاد شده است
.
برای بازی در نقش سزار در ظهور سیاره میمون ها:
بازی در نقش سزار برای من چالش خیلی سختی بود چون انسان سازی موجودی که برای مخاطب بسیار شناخته شده است، کار سختی ا ست. تماشاگرها او را نگاه می کنند و یک شامپانزه می بینند اما در واقع او چیزی بیش از یک شامپانزه است. من باید نقش یک کودک را تا زمان تبدیل شدن به شخصیتی چه گوارایی بازی می کردم. بیشتر شبیه فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» شده بود که با رهبری یک انقلاب به پایان می رسد.
سرکیس در سال ۲۰۲۰ جایزهٔ سهم برجسته بریتانیا در سینما را دریافت کرد. او نقش کلا را در فیلمهای دنیای سینمایی مارول متشکل از انتقامجویان: عصر اولتران (۲۰۱۵) و پلنگ سیاه (۲۰۱۸) را ایفا کردهاست. همچنین نقش آلفرد پنیورث را نیز در فیلم بتمن (۲۰۲۲) ایفا کرد است.
گردآورنده : بهزاد جورابچی بخارائی